فقط تو رویا
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

"تقدیم به اونی که عاشق شم"

چقد دلم می خواست یه شب منو تو تنها می شدیم

انقد کوچیک بود دنیا که فقط ما دو تا توش جا می شدیم

مجنون یه شب جراتشو می داد امانت دس تو

اونوقت ما تا اخر عمر راهی صحرا می شدیم

اگر ما اون جوری بودیم نیاز به قایقی نبود

اروم سوار موجای بلند دریا می شدیم

همه می گن که اسمون خم شده زیر بار عشق

اون چیزی نیس ما واسه هم خم می شدیم تا می شدیم

اگه یکی دلش نخواس پاییز تموم شه و بره

تا ته دنیا واسه اون شب یلدا می شدیم

چقده دلم می خواس همه حسرتمونو بخورن

مثال عاشقا واسه تموم دنیا می شدیم

چقده دلم می خواس دیگه من وتو در میون نبود

همدیگه رو می بوسیدیم تا ابد ما می شدیم

تقویمای ما اگه امروز خیلی دوس نداشت

چشمامونو می بستیم و فردا سحر پا می شدیم

چقده دلم می خواس دلت پیش یکی دیگه نبود

حتی اگه یه مدتی تنها تنها می شدیم

باشه برو نداشتن حوصله رو بهونه کن

ما همونائیم که پیش ادما رسوا می شدیم؟

تجربه ی اومدنت یه درده مثل رفتنت

کاش واسه هم معجزه ی روز نبادا می شدیم

بذار که این اخر سری یه دونه ارزو کنم

کاشکه ما ها عاشق هم فقط تو رویا می شدیم


کجا بودی؟

 

اون روزا که بی تو پرپرر می زدم کجا بودی؟

هر چی خونه تو کوچس در می زدم کجا بودی؟

اون روزا که به هوای دیدن چشمای تو

من به هر خیابونی سر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که از غم عاشقی و دیوونگیت

به دل دیوونه خنجر می زدم کجا بودی؟

اون کسی که واسه تو ساز می زنه خونش کجاس؟

لاقل از اون که بهتر می زدم کجا بودی؟

اون روزایی که بخاطر پسندیدن تو

به دسام گل معطر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که اسمتو نوشته بودم رو دیوار

نقش تو رو سنگ مرمر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که عکس های ناز تو با کلی ذوق

روی برگا توی دفتر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که هر کسی می اومد ومنو می خواس

نه به جای حرف اخر می زدم کجا بودی؟

گفتی من واست بهونه میارم نق می زنم

به خدا از اون که کمتر می زدم کجا بودی؟

ببینم اون روزا که نامه هاتو با قاصدک

روی بالای کبوتر می زدم کجا بودی؟

وقتی که رو سرنوشت خط خطیم با کلی بغض

سه تا بعله ی مکرر می زدم کجا بودی؟


ما بهم نمی رسیم

توی لحظه های زردم تو غم دلواپسیم

حتی وقتی که تو گفتی هر دوی ما بی کسیم

چه کنارم بودی و چه رفته بودی راه دور

تو تموم بی قراریا توی هم نفسیم

حتی وقتی به زبون اومدی و گفتی ببین

ما دوتا تا اخرش برای هم دیگه بسیم

یه چیزی بهم می گفت تو مث معبد می مونی

ما یه جور برای هم دیگه فقط مقدسیم

اومدم یه شب کنار پنچره با کلی بغض

هم سپردم به ستاره هم سپردم به نسیم

که برید یه جوری به مردم این دنیا بگید

ما دوتا دیوونه ایم اما بهم نمی رسیم


من هنوزم که هنوزه

"تقدیم به تو"

من هنوزم که هنوزه شمارو خدم می دونم

من هنوزم اول حرفام ذکری از شما می خونم

من هنوز خیالتونو از روی طاقچه بر نداشتم

همه جا اسم شما هست بی وضو که دست نذاشتم

من هنوز خود بهارم گرچه شاخه هام شکسته

ولی خب پرنده عشق رو شکسته هاش نشسته

من هنوز مث قدیما دو تا چشمو می پرستم

بذارید ساده بگم که عاشق ناتون هستم

ای پرنده ی مهاجر به غم ناز نگاتون

قسمی میدم عزیزم شما و من و خداتون

که همیشه بندتون زیر سایه تون بدونید

نه یه روز یه سال یه عالم ارزومو نسوزونید

شمای که قصه هاتون توی طاقای خیاله

نگید این قصه رو بس کن به خدا قسم محاله

به گلابدون قدیمی که خودش بوته ی یاسه

همه حرفام چه خیاله چه غریب چه التماسه

دوست دارم منو بدونید ساده مث اطلسی ها

روح خاکی مو نذارید تشنه ی دلواپسی ها

ای پرنده مهاجر که تو ذهنتون یه بیشس

وقتی تو موج نگاتون یه تبر فکر یه ریشس

توی بیشه نیستم اما ساقه ای منتظر مرگ

شاخه ای دارم که اشکاش همه باریدن مث برگ

بزنید تبر عزیزه وقتی تو دستای نوره

دل گریه هم گرفته اخ که خوشبختی چه دوره

دیگه  اشکا جون ندارن که بخوان جاری بمونن

گونه ها رو محرم لحظه های سفر بدونن

پس جور باید دعا کرد با کدوم دل ادعا کرد

عیده اما چی دارم که بشه قربون شما کرد


یعنی میشه

"تقدیم به خاطرات عاشقانه"

یعنی میشه که ما دوتا یه روزی بهم برسیم؟

مهم فقط رسیدن حتی اگه کم برسیم

یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟

به ارزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟

یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟

کاشکی بدونم چقدر باید مکافات بکشم

یعنی می شه به جای اشک روی چشام سرمه باشه؟

تا کی باید درد دلا فقط توی نا مه باشه؟

یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟

چرا تا حالا نشده شاید گناه من باشه

یعنی میشه دستای تو خاک نگامو پاک کنه؟

بیای با اسبی که به جاش یه دنیا گرد و خاک کنه؟

یعنی میشه یه شب بگن بیا بشین ماه اومده؟

برای دیدنش ولی خاطرخواه اومده

یعنی میشه که تو نری؟؟؟بگی نگید ماه اومده

انگار نه انگارکه واست کلی خاطر خواه اومده؟

یعنی میشه به من بگی از این به بعد بال توام؟

چرا برم پیش اونا حالا که من مال توام

یعنی میشه غرور تو اب بشه بریزه مث برف؟

این همه بستگی داره فقط به گفتن یه حرف

خیلی بده امد دلو هیچ روزی به هیچکس نده

وقتی که داد دعا کنه که اون یه روزی پس نده

یعنی میشه پر کنیم از خاطره ها حافظه رو؟

با همدیگه ابش بدیم اون شنعدونی قرمز رو

یعنی میشه که دستامون با هم مث یه رشته شه؟

هر کی برای اون یکی درست مث فرشته شه

یعنی میشه که پیش هم برای هم تب بکنیم

از غم زرد اون تب روزامون شب بکنیم

یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟

یه خواب راحت بکنیم یه اه راحت بکشیم

یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من دیوونت؟

دوباره عاشقم بشه اون دل مث رود خونه ات

یعنی میشه همین بشه نه کمتر از این نه زیاد؟

وقتی میگم یادت بیاد تو همشو یادت بیاد

یعنی میشه با هم باشیم منو خدامون و خودت؟

درست مث تولدم درست مث تولدت

یعنی میشه عاشقی لطفش مث نوبرش باشه؟

نه اینکه مث همه چی خوباش فقط سرش باشه

یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟

تکیه کلام تو بازم من می میرم برات باشه؟

یعنی میشه عاشقی رو رنگش کنیم با سادگی؟

بدون درد و دردسر بریم سراغ زندگی

یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟

می گی نمیشه ولی من همش میگم خدا کنه

یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟

دیدی اخرش نموندی

منو تا جنون کشوندی

دلی که دادم به دستت

اخرش زدی شکوندی

اخراش خوب شده بودی

تیتر نامه هامو خوندی

اما چون خوندی و رفتی

دلمو بیشتر سوزندی


فقط تو رویا

"تقدیم به اونی که عاشق شم"

چقد دلم می خواست یه شب منو تو تنها می شدیم

انقد کوچیک بود دنیا که فقط ما دو تا توش جا می شدیم

مجنون یه شب جراتشو می داد امانت دس تو

اونوقت ما تا اخر عمر راهی صحرا می شدیم

اگر ما اون جوری بودیم نیاز به قایقی نبود

اروم سوار موجای بلند دریا می شدیم

همه می گن که اسمون خم شده زیر بار عشق

اون چیزی نیس ما واسه هم خم می شدیم تا می شدیم

اگه یکی دلش نخواس پاییز تموم شه و بره

تا ته دنیا واسه اون شب یلدا می شدیم

چقده دلم می خواس همه حسرتمونو بخورن

مثال عاشقا واسه تموم دنیا می شدیم

چقده دلم می خواس دیگه من وتو در میون نبود

همدیگه رو می بوسیدیم تا ابد ما می شدیم

تقویمای ما اگه امروز خیلی دوس نداشت

چشمامونو می بستیم و فردا سحر پا می شدیم

چقده دلم می خواس دلت پیش یکی دیگه نبود

حتی اگه یه مدتی تنها تنها می شدیم

باشه برو نداشتن حوصله رو بهونه کن

ما همونائیم که پیش ادما رسوا می شدیم؟

تجربه ی اومدنت یه درده مثل رفتنت

کاش واسه هم معجزه ی روز نبادا می شدیم

بذار که این اخر سری یه دونه ارزو کنم

کاشکه ما ها عاشق هم فقط تو رویا می شدیم


کجا بودی؟

 

اون روزا که بی تو پرپرر می زدم کجا بودی؟

هر چی خونه تو کوچس در می زدم کجا بودی؟

اون روزا که به هوای دیدن چشمای تو

من به هر خیابونی سر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که از غم عاشقی و دیوونگیت

به دل دیوونه خنجر می زدم کجا بودی؟

اون کسی که واسه تو ساز می زنه خونش کجاس؟

لاقل از اون که بهتر می زدم کجا بودی؟

اون روزایی که بخاطر پسندیدن تو

به دسام گل معطر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که اسمتو نوشته بودم رو دیوار

نقش تو رو سنگ مرمر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که عکس های ناز تو با کلی ذوق

روی برگا توی دفتر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که هر کسی می اومد ومنو می خواس

نه به جای حرف اخر می زدم کجا بودی؟

گفتی من واست بهونه میارم نق می زنم

به خدا از اون که کمتر می زدم کجا بودی؟

ببینم اون روزا که نامه هاتو با قاصدک

روی بالای کبوتر می زدم کجا بودی؟

وقتی که رو سرنوشت خط خطیم با کلی بغض

سه تا بعله ی مکرر می زدم کجا بودی؟


ما بهم نمی رسیم

توی لحظه های زردم تو غم دلواپسیم

حتی وقتی که تو گفتی هر دوی ما بی کسیم

چه کنارم بودی و چه رفته بودی راه دور

تو تموم بی قراریا توی هم نفسیم

حتی وقتی به زبون اومدی و گفتی ببین

ما دوتا تا اخرش برای هم دیگه بسیم

یه چیزی بهم می گفت تو مث معبد می مونی

ما یه جور برای هم دیگه فقط مقدسیم

اومدم یه شب کنار پنچره با کلی بغض

هم سپردم به ستاره هم سپردم به نسیم

که برید یه جوری به مردم این دنیا بگید

ما دوتا دیوونه ایم اما بهم نمی رسیم


من هنوزم که هنوزه

"تقدیم به تو"

من هنوزم که هنوزه شمارو خدم می دونم

من هنوزم اول حرفام ذکری از شما می خونم

من هنوز خیالتونو از روی طاقچه بر نداشتم

همه جا اسم شما هست بی وضو که دست نذاشتم

من هنوز خود بهارم گرچه شاخه هام شکسته

ولی خب پرنده عشق رو شکسته هاش نشسته

من هنوز مث قدیما دو تا چشمو می پرستم

بذارید ساده بگم که عاشق ناتون هستم

ای پرنده ی مهاجر به غم ناز نگاتون

قسمی میدم عزیزم شما و من و خداتون

که همیشه بندتون زیر سایه تون بدونید

نه یه روز یه سال یه عالم ارزومو نسوزونید

شمای که قصه هاتون توی طاقای خیاله

نگید این قصه رو بس کن به خدا قسم محاله

به گلابدون قدیمی که خودش بوته ی یاسه

همه حرفام چه خیاله چه غریب چه التماسه

دوست دارم منو بدونید ساده مث اطلسی ها

روح خاکی مو نذارید تشنه ی دلواپسی ها

ای پرنده مهاجر که تو ذهنتون یه بیشس

وقتی تو موج نگاتون یه تبر فکر یه ریشس

توی بیشه نیستم اما ساقه ای منتظر مرگ

شاخه ای دارم که اشکاش همه باریدن مث برگ

بزنید تبر عزیزه وقتی تو دستای نوره

دل گریه هم گرفته اخ که خوشبختی چه دوره

دیگه  اشکا جون ندارن که بخوان جاری بمونن

گونه ها رو محرم لحظه های سفر بدونن

پس جور باید دعا کرد با کدوم دل ادعا کرد

عیده اما چی دارم که بشه قربون شما کرد





:: موضوعات مرتبط: مجموعه اشعار مریم حیدرزاده , ,
:: بازدید از این مطلب : 1351
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
samira در تاریخ : 1391/10/11/1 - - گفته است :
عزیزممنم هم سن توبودم4سال باعشقمبودموهستم اماانقدبااطمینان نگوکه هیچکس جاشونمیگیره....

/commenting/avatars/aram.bemani-306601.jpg
sabura در تاریخ : 1391/9/29/3 - - گفته است :
asheghe sher haye maryamam.ghashang bud.mer30


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: