نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

می دانم چه دردی است که می خورد از درون مرا و از برون می تند تاری بر وجودم
و درون شش هایم هوایی مسموم
و هجوم اورده اند بر من افکاری شوم
اه چه رنجی است این گونه دردی را تحمل کردن
استخوان هایم نم زده اند
و لطمه هایی بر خاطراتم
و لکه هایی بر لاله هایی زده اند
که از مزارم بیرون امده بودند
و مدتی است دیر
به خواب پر دردی فرو رفته ام
و از نفس ناله های شبانه ام
هوا خشکیده و...

 

 

هميشه از همه نزديكتر به ما سنگ است!!
نگاه كن!!...
نگاهها همه سنگ است و قلبها همه سنگ!!
چه سنگباراني!!...
گيرم گريختي همه عمر,كجا پناه بري؟
خانه ي خدا هم سنگ است  

 

 

بر سنگ قبر من بنويسيد شيشه بود
تنها از اين نظر كه سراپا شكسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد پاك بود
چشمان او كه دائماً از اشك شسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت
عمري براي هر و تبر تيشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كل عمر
پشت دري كه باز نمي شد نشسته بود

بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچ کس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد

 





:: موضوعات مرتبط: قاطی پاتیه دیگه , ,
:: بازدید از این مطلب : 928
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: